این مطلب خلاصهای است از سخنرانی «دکتر حامد ناجی» تحت عنوان «حکمت ایمانی» که چندی پیش در «خانه حکمت اصفهان» ایراد کردند.
شیخ بهایی، آثار زیادی ندارد و عمده این نظرات را در دو مثنوی «نان و حلوا» و «شیر و شکر» به ویژه اولی، مطرح کرده است.
از نظر شیخ بهایی چهار ساحت میتوان برای انسان قائل شد:
1- انسان حیوانی:
دو رکن اساسی انسان در ساحت حیوانی عبارت است از غذا و شهوت. در این ساحت عقلانیت در خدمت شهوت و غضب است.
2- انسان مدنی:
آغاز مدنیت ازدواج است (تقسیم غذا و شهوت). در این ساحت، «دیگری» در زندگی انسان اهمیت مییابد. مرحله بعدی مدنیت، شهروند شدن است که بر اساس قاعده طلایی اخلاق عمل میکند.
3- انسان دینی:
کلید دین ورزی، عقل بعلاوه ایمان است. عقلانیت اولیه نافی این مرتبه است ولی عقلانیت ثانویه، موّید آن است. عقلانیت دینی، به عبارتی همان حرمتشناسی است زیرا دین، حدود و حریمهایی را برای انسان تعیین میکند. در این مرتبه، حرمت نهادن به مرجعی که تعیین کننده حریمهاست براساس یک باور (انتخاب عقلانی) است و ظهور ایمان رابطه تنگاتنگ با این باور دارد.
4- انسان الهی:
در این ساحت، که عالی ترین مرتبه انسان است، اتحاد با جهان و صلح با بشر (کل بشر) محقق میشود. از نظر شیخ بهایی، ورود به ساحت الهی از دو طریق امکان پذیر است یکی عزلت و دیگری عشق. عزُلت یعنی با خود بودن، که خود از راه کنترل زبان و زهدورزی عالمانه حاصل میشود. از سوی دیگر، علم عشق، کسبی و تدریجی است و با شروع از عشق به یک انسان مستوی میتواند تا صلح با کل بشر تعالی پیدا کند.
در ارتباط با این نظریه شیخ بهایی به چند نکته باید توجه نمود:
1- شرط صعود از هر مرحله به مرحله بالاتر، تکمیل شدن در آن مرحله است در غیر این صورت انسان دچار نفاق میشود؛ به این معنی که ظاهر او با آنچه که واقعا هست مغایرت دارد.
در مقیاس فردی از این نکته میتوان نتیجه گرفت انسانی که هنوز دغدغههای معیشتی و اولیه خود را رفع نکرده نمیتواند ادعای مدنیت و دینداری و الهی بودن نماید. و در مقیاس جمعی، جوامعی که میخواهند بدون حلّ مشکلات اقتصادی و رفع نیازهای اولیه افراد به جامعه دینی یا حتی جامعه الهی برسند، قطعا ناکام خواهند ماند.
2- شیخ بهایی در جامعهای میزیسته که همه، ادعای دین ورزی داشتند (اوج عصر صفوی)؛ پروژه شیخ بهایی تبدیل انسان مدنی به دینی و دینی به الهی است. به همین دلیل شخص شیخ بهایی در عین حال که عالم و حکیم بزرگی بوده است، در طرحهای عمرانی و بهبود وضع معیشت و مدنیت جامعه نیز نقش مستقیمیداشته و این کنش او صرفا از روی وظیفه بوده نه جاهطلبی.